یابن الحسن!تسلیت
وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها رامحضر میوه دلش حضرت حجت بن الحسن تسلیت عرض می کنم.
آقاجان!این روزهاکه می گذرد دلم به یادت بهانه می گیرد.سفره ی افطار راهمگی درکنار خانواده می چینند وبانام خداکام خویش راشیرین می کنند باسفره ی رنگینی که لذت باهم بودنش بیش از این شیرینی هاست.
عزیزفاطمه! نمی دانم روزهای تلخ انتظار راچگونه شام می کنی ولحظه افطار درکنار کدام آشنای خوشبخت لقمه ی خرمایت رابادعای افطار آغاز می کنی.
دردانه ی زهرا!دلتنگ باتو بودنم اما افسوس می خورم که چرا ثانیه های بودنم درمسیرتو متعالی نگشته اندولحظه ای نیز باتو همراه نبوده ام.
آقای من! شرمساریم راازکوتاهی درحقت بپذیر ودراین شب های بارانی این مسکین دور مانده از معنا رادرذکرتسبیح سحرت یادکن.شایدبه دعای تو من هم عاشق شدم.
تنهادلخوشی هرروزم دعای عهدتوست که قبل از افطار بابغضی درگلو زمزمه می کنم تاشاید عنایتی به این کنیزسراپاتقصیربنمایی وباگوشه چشمی سوءحالم رابه حسن حالت مبدل کنی.
می دانم جده ات خدیجه افتخار شماست.من نیزبه این دلخوشم که ام المومنین زیبنده ی جده ی شماست وبه خودم حق می دهم که درعزای مادرم جامه ی سیاه بپوشم.شایدکه همرنگ شماباشم.
اللهم عجل لولیک الفرج