حکایتی خواندنی
26 اردیبهشت 1395 توسط زینب نژاد سبحانی
پارسایی رادیدندبرکناردریاکه زخم پلنگ داشت وبه هیچ دارو،به نمی شد.مدتها درآن رنجور بود وشکر خدای عز وجل علی الدوام گفتی.پرسیدندش که شکر چه می گویی؟!گفت:شکرآن که به مصیبتی گرفتارم نه معصیتی.